پیام مدیریت سایت

ضمن آرزوی قبولی طاعات وعبادات شما بازدیدکنندگان محترم سایت روستای سنان به عرضتان میرسانم که مطالب مربوط به معرفی نامه شهدا باکمی ویرایش برگرفته از وبلاگ ستارگان آسمان شیبکوه میباشدلذا ماسعی کرده ایم که هرهفته یک شهید از بیست ویک شهید گرانقدر سنان را درسایت معرفی نماییم تاکنون تعدادشانزده تن از این شهدای والا مقام معرفی شده است ان شالله طی هفته های پیش رو مابقی شهدا نیز درسایت سنان معرفی خواهند شد. *سپاس ازتمامی شما عزیزان

شبی با قرآن با حضورقاری بین المللی

مراسم شبی با قرآن با حضور قاری بین المللی ازکشورمصر (فاروق احمد ضیف)وحافظان قرآنی وبا حضورتعداد کثیری از مردم فسا در حسینیه صاحب الزمان عج روستای سنان برگزار گردید.

شهیدجلال حسین پور

سلام بر آنان که از نفس افتادند که ما از نفس نیفتیم، سلام بر آنان که قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، سلام بر آنان که به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم، سلام بر آنان که رفتند تا برای همیشه جاودان بمانند. شهید جلال حسین‌پور در سال 1347 در سنان دیده به جهان گشود. او دوران تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی در زادگاهش گذراند سپس وارد مدرسه علمیه فسا شد و به درس طلبگی پرداخت. این شهید بر اثر حادثه‌ای از ناحیه پا دچار معلولیت گردید. شهید جلال حسین‌پور با اینکه سن و سال کمی داشت و از ناحیه پا دچار مشکل بود در تاریخ‌های مختلف در6 نوبت به جبهه‌های جنگ شتافت. در یکی از نوبت‌ها از ناحیه صورت مجروح شد وسرانجام در نوبت ششم در منطقه عملیاتی والفجر10 در سن 19 سالگی در توت خرمال عراق در تاریخ 28/12/66 به شهادت رسید و خود را به جمع حسینیان رساند و با آن کاروان عشق به سوی بهشت عزیمت نمود. شهید جلال حسین‌پور یک وصیت نامه بسیار زیبا دارد که در 25 بند تنظیم شده است اما به دلیل طولانی بودن آن و کمبود وقت از ذکر مشروح آن معذوریم. این شهید در فرازی از وصیت نامه خود می‌نویسد: دوست دارم سرم از تن جدا گردد و با تنی بدون سر به آن دنیا بروم تا شرمنده امام حسین (ع) نشوم. چطور می‌توانم امام حسین را بدون سر ببینم و خودم سر داشته باشم؟ دوست دارم دست هایم قطع شود تا جلوی ابوالفضل‌العباس(ع) سر افکنده نباشم. شهید جلال حسین‌پور در فرازی دیگر از وصیت نامه خود خطاب به خواهران می‌نویسد که: جنگ شما مهم‌تر از جنگ ماست، اسلحه شما حجاب شماست، اسلحه خود را خوب و محکم نگه‌دارید. نمازگزاران عزیز، اکنون این سوال پیش می‌آید چطور شده‌است که قباحت کنار گذاشتن چادر در بعضی از زنان و دختران از بین رفته‌است؟ و در مجالس شادی با سر و وضع آنچنانی ظاهر شده و افتخار هم می‌کنند. آیا اینطور به وصیت شهدا عمل می‌شود؟ آیا هرچه از جنگ دور می‌شویم ارزش‌های شهدا باید کم‌رنگ‌تر شود؟ آیا یاد شهدا فقط باید در هفته دفاع مقدس مطرح شود؟ آیا بر خلاف وصیت امام راحل رزمندگان دیروز و فرسودگان جسمی امروز در پیچ و خم روزمره زندگی به فراموشی سپرده نشده اند؟ در اینجا از زبان رزمندگان دیروز و فراموش شدگان امروز این بیت را می‌آوریم: کاش می‌شد بچه‌ها را جمع کرد سنگر آن روز‌ها را گرم کرد کاش می‌شد بار دیگر جبهه رفت جنگ عشقی کردوتیری‌خورد ورفتند ذکر این جمله خالی از لطف نیست که بگوییم بشکند آن قلمی که ننویسد بر سربازان خمینی چه گذشت. در پایان برای شادی روح شهید جلال حسین‌پور و مادر مرحومه‌اش همه با هم الفاتحه مع الصلوات.*برگرفته از وبلاگ ستارگان آسمان شیبکوه*

بحران آب درسنان

روزهای اخیر آب لوله کشی روستا با قطعی های مکرر و طولانی روبرو بوده است این امراعتراضات مردم روستا نسبت به نحوه جیره بندی آب روستا را در پی داشته است اما سجاد رعیت پیشه عضو شورای اسلامی روستا و مسول نظارت بر آب روستا میگویدچاه آبیاری سنان تقریبا خشک شده است وی با بیان اینکه مقدار آب ورودی آبیاری سنان به شبکه توزیع در حدودیک اینج است از مردم خواست تا نهایت صرفه جویی را بعمل آورندرعیت پیشه در ادامه گفت شبکه تقسیم آب در سنان دچار فرسودگی است واین امر نیزباعث توزیع ناعادلانه آب درسنان شده است وی گفت درصدد هستیم آب را از چاه حفرشده درپشت سد تنگ خمار به شبکه توزیع آب متصل نماییم. *اختصاصی سایت سنان*

کودک هفت ساله پدیده فوتبال فسا درسنان

بازیکن 7ساله سنانی با تکنیکهای منحصربه فرد تعجب همگان را برانگیخته است در مصاحبه اختصاصی با این کوچولوی فوتبالیست این سوالات را پرسیدم. نیما زارع میگوید در مدرسه همه را دریپ میزند وهمیشه برنده بوده است نیما که ازاستعداد فوق العاده ای بهره مند است تیم موردعلاقه خود را پرسپولیس معرفی میکندومیگویدمیخواهدازعلی کریمی الگو بگیردومحبوبترین فوتبالیست شود.این کودک هفت ساله استعداد عجیبی در انجام ورزش فوتبال دارد.

درگذشت...

مراسم تشییع جنازه مرحومه فاطمه رعیت پیشه همسرمرحوم عبدالله امروزعصرساعت5 درب منرل تادارالرحمه سومین و هفتمین روزدرگذشت عصردوشنبه ساعت4 تا6مسجدجامع روستاى سنان شادی روح اموات صلوات و الفاتحه

نظرشورای اسلامی سنان درموردآب واقدامات صورت گرفته

ﺑﺎﺳﻼﻡ ﮔﺮﻡ ﻭﺻﻤﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭﺳﻨﺎﻧﯽ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺑﺒﺮﺳﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺳﻨﺎﻥ ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺑﻌﺪﺍﺯ ﺟﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﻥ ﺭﺍﺩﯾﺪﺍﯾﺪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﻭﺷﻮﺭﺍ ﻭﺩﻫﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﻥ ﻓﻀﺎ ﺭﺍﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﯿﻢ ﻭﺍﯾﻦ ﻫﻤﺖ ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ ﻣﯿﻄﻠﺒﺪ ﻧﻪ ﻣﺴﻮﻟﯿﺖ ﺟﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺗﻨﻬﺎ.ﻭﺍﻣﺎ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﮐﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﻤﻞ ﺍﻣﺪﻩ ﺻﺒﺢ ﻫﺎﺍﺯ ﺳﺎﻋﺖ ۷ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ ۴ﻋﺼﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺏ ﻣﺨﺰﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﺏ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻓﺴﺎ ﻫﻢ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۴ ﻋﺼﺮ ﻫﻢ ﺍﺏ ﺍﺑﯿﺎﺭﯼ ﺳﻨﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍﺭﺍﺷﺎﮐﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺏ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ ﻭﻧﮕﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﻮﺟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺗﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﺟﺎﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯿﻬﺎ ﺻﺤﺒﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ؟ﻭ ﺟﺮﺍ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﮔﻼﯾﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﺪ ﺑﺲ ﺧﺪﺍﮐﻨﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﻭﺑﺪ ﺭﺍ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻭﺑﺠﺎﯼ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮔﺮ ﻣﺴﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺲ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻫﺎﯼ ﻋﻤﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺎﺗﺸﮑﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺷﻤﺎﻋﺰﯾﺰﺍﻥ

شهیدبهمن علی پور

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﻮﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﻢ** ﯾﮏ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﻢ** ﯾـﺎﺩﻣـﺎﻥ ﺑـﺎﺷـﺪ، ﭘـﯿـﺎﻡ ﺁﻓـﺘـﺎﺏ** ﺩﺳﺖ ﻧـﺎ ﺍﻫـﻼﻥ ﻧﯿﻔﺘـﺪ ﺍﻧﻘـﻼﺏ******** ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻬﻤﻦ ﻋﻠﯽ ﭘﻮﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻏﻼﻡ ﺩﺭ 20 ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻣﺎﻩ 1340 ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺳﻨﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺳﻦ 8 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺧﻮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻨﺎﻥ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﺍﻫﺪ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺫﻭﺍﻟﻘﺪﺭ ﻓﺴﺎ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻓﻘﺮ ﻣﺎﻟﯽ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﺤﺼﯿﻼﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﻫﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﻣﻤﺘﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1359 ﺑﺎ ﻣﻌﺪﻝ 25/17 ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺍﺧﺬ ﺩﯾﭙﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﮔﺮﺩﯾﺪ . ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻬﻤﻦ ﻋﻠﯽ ﭘﻮﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1357 ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻓﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﻓﻌﻠﯽ ﻧﻤﺎﺯﺟﻤﻌﻪ ﺯﺍﻫﺪﺷﻬﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﯾﻦ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻭ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺷﺪﻥ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺷﯿﮑﻮﻩ ﺑﻮﺩ ﺷﺮﮐﺖ ﻓﻌﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻘﺪﺱ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺷﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻋﻼﻗﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﺨﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺣﺠﺎﺯﯼ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﺩﺭﺱ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻫﻤﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺟﻤﻌﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺭ ﭘﺎﺩﮔﺎﻥ ﻋﺠﺐ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﺏ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻌﺜﯽ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺗﻨﮕﻪ ﭼﺬﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﮐﻮﺷﮏ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ 20/7/61 ﮐﻪ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺑﺎ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍﯼ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺳﻦ 21 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﺮﮐﺶ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺗﮑﺒﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﮑﺒﯿﺮ ﻫﻤﺮﺯﻣﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ‏) ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍﯾﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻬﻤﻦ ﻋﻠﯽ ﭘﻮﺭ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﺯﯼ ﺍﺯ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ ﺑﺨﺶ ﺍﻋﻈﻤﯽ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﭼﺮﺍﻏﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﯼ ﻣﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻣﺎ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﺮﺍﻍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺑﺖ ﺷﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﺎﮐﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭﺡ ﻣﻄﻬﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻬﻤﻦ ﻋﻠﯽ ﭘﻮﺭ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭﺡ ﭘﺪﺭ ﻣﺮﺣﻮﻣﺶ ﻏﻼﻡ ﻋﻠﯽ ﭘﻮﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﻟﻔﺎﺗﺤﻪ ﻣﻊ ﺍﻟﺼﻠﻮﺍﺕ*برگرفته از وبلاگ ستارگان آسمان شیبکوه*

تصاویرسنان

منو آقا میلاد وکاظم امروزصبح یهویی...

معرفی بازیکن سنانی

چهره میلادجوکاریکی از برترین بازیکن فوتبال درسنان پست:هافبک راست سن:20 تیم کنونی:وحدت سنان تیم محبوب:رىال مادرید بازیکن موردعلاقه: رونالدو پرتغالی شماره موردعلاقه:7

شهید اکبرجوکار

ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﺷﻬﺪﺍ. ﻫﻤﺎﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﺍﻍ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﮐﺎﻻﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺟﺎﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻻ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺧﻄﻮﺭ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻻ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ. ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺎﻧﺒﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﻭ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻋﻨﺪ ﺭﺑّﻬﻢ ﯾﺮﺯﻗﻮﻧﻨﺪ. ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩﺍﯾﻢ ﺗﺄﺳﻒ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﻋﻘﺐﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ: ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﯾﻢ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺷﺐ ﻣﺎﻧﺪﻫﺎﯾﻢ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﮐﯽ ﻭ ﻣﺎ ﮐﯿﺴﺘﯿﻢ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﻧﻤﯽ ﺯﯾﺴﺘﯿﻢ*** ﺷﻬﯿﺪ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﮐﺎﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺴﻦ ﺩﺭ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﻭﺍﻟﻌﺼﺮ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ ﺩﺭﻭﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﺑﺎ ﺷﮑﻮﻫﯽ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪﺍﺵ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﺭﺵ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺷﻬﯿﺪ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﺯﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪﺍﺵ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ ﻣﺎ ﺳﻼﺡﻫﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﺷﻬﯿﺪﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﻓﺎﻧﺴﻘﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﮐﻤﺮ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯽﻫﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺑﻨﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺗﯿﺮﻩ ﻭ ﺗﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﺰﺍﯾﺶ ﺑﯽﺗﺎﺑﯽ ﻧﮑﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻨﺪ. ﺷﻬﯿﺪ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﮐﺎﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺴﻦ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ 10/8/45 ﺩﺭ ﺳﻨﺎﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ ﺗﺤﺼﯿﻼﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﻘﻄﻊ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﺶ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻋﺎﺯﻡ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺘﻤﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ 19/6/64 ﺩﺭ ﺳﻦ 19 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﺷﻨﻮﯾﻪ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻗﺎﺩﺭ ﺷﻬﺪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﻮﺵ ﺟﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻄﻬﺮﺵ ﺗﺎ 8 ﺳﺎﻝ ﻣﻔﻘﻮﺩ ﺑﻮﺩ تا ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ 19/7/72 ﭘﺲ ﺍﺯ 8 ﺳﺎﻝ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﺳﻨﺎﻥ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻄﻬﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭﺡ ﻣﻄﻬﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﮐﺎﺭ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﺩﯼ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﻣﻄﻬﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺣﻮﻣﻪﺍﺵ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﻟﻔﺎﺗﺤﻪ ﻣﻊ ﺍﻟﺼﻠﻮﺍﺕ*برگرفته از وبلاگ ستارگان آسمان شیبکوه*

یکمین سالگرد درگذشت...

مراسم یکمین سالگرد درگذشت جوان ناکام مرحوم امین نیک پی فرداپنج شنبه عصر ساعت4 الی 6حسینیه صاحب الزمان روستای سنان شادی روح اموات صلوات

کلنگ زنی محورسنان-فدشکویه

با حضور دکتردوگانی و فرماندار فسا وهمچنین ریاست اداره راه و شهرسازی کلنگ زنی پروژه دو بانده شدن محور ورودی شیبکوه از دوراهی امامزاده محمد تا ابتدای دهستان فدشکویه به طول پنج کیلومترانجام گردید.قرار است اجرای این پروژه بزودی اجرا شود.در این مراسم تعدادی از خانواده های معظم شهدا مردم و مسولین روستای سنان حضور داشتند.